تاریخچه استفاده از گل و گیاه در درمان بیماریها
گیاهشناسی در ایران قبل از اسلام نیز سابقهٔ طولانی داشت. در اوستا بارها از «اورورو بیشه زو» (گیاه درمانی) ستایش شدهاست و واژهٔ اورورو به معنی گیاه فرشته نگهبان امرتات (امرداد) که خود یکی از امشاسپندان و کمال جاودانگی است در اوستا آمدهاست. پزشکان ایرانی از صدها گیاه و رستنیِ درمانبخش آگاه بودند و آنها را مقدس میشمردند. مقدسترین این گیاهان ۳۰ نوع بود که نمادی از نام روزهای سیگانهٔ یک ماه بود. بهطور مثال نام روز آذر که نماد گیاهی آن در اوستا «اثرگون» نام دارد و آن نوعی گل همیشه بهار است که دم کردهٔ آن محرک سلسله اعصاب است و برای رفع خستگی استفاده میشد. نام «دارو» نیز از ریشه واژه ایرانی «دار» به معنی درخت است و در زبان پهلوی به «داروگ» تغییر شکل یافته و واژه انگلیسی و فرانسه «drug» از همین ریشه فارسی ساخته شدهاند.
در طب یونانی نیز دمنوش کاربرد داشتهاست. بقراط (۴۶۰–۳۷۷ قبل از تاریخ) ارتباط میان شکل گیاهان و بیماریهای قابل درمان توسط آنها به نام تئوری امضاها را مطرح کرد. بر اساس این نظریه میگوید این خود طبیعت است که به ما قدرت درمانی گیاهان را نشان میدهد. به همین علت بود که ساقهٔ زرد رنگ ریوند علیه بیماری زردی و میوه و گل قرمز انار علیه خونریزی بکار میرفت. جالینوس (۱۲۹–۲۰۰ میلادی) پزشک یونانی تجربیات خود را در یازده جلد کتاب ثبت کرد. او داروهای گیاهی را به چند گروه تقسیم کرد و بنیانگذار شاخهٔ خاصی از طب به نام «جالینوسی» (علم مواد دارویی و تهیهٔ آنها) بود. در قرن اول میلادی، کتاب د ماتریا مدیکا را دیوسکوریدوس، پزشک ارتش نرون تدوین کرد، که از نخستین کارهای معتبر در مورد علم گیاهدرمانی است. دیوسکوریدوس که اساس کار خود را بر پایهٔ کار بقراط بنا نهاده بود، شکل، مشخصات و خواص بیش از ۵۰۰ گیاه را در کتاب خویش ارائه کرد که تا ۱۵۰ سال بعد بهعنوان یک کتاب مرجع مورد استفاده قرار میگرفت. در همان زمان یک طبیعیدان رومی به نام پلینی کتاب تاریخ طبیعی نسبتاً حجیمی را تدوین نمود که در آن به شرح گیاهان و خواص درمانی آنها پرداخت. ۷ قرن بعد، که در اروپا به قرون وسطی موسوم است، صومعهها زندهنگاهداشتن گیاهدرمانی را به دست گرفتند. راهبان متون مربوط را نسخهبرداری کردند و از آنها برای شفای بیماران استفاده نمودند و مزرعههایی را به پرورش این گیاهان اختصاص دادند.
گیاهشناسی در ایران قبل از اسلام نیز سابقهٔ طولانی داشت. در اوستا بارها از «اورورو بیشه زو» (گیاه درمانی) ستایش شدهاست و واژهٔ اورورو به معنی گیاه فرشته نگهبان امرتات (امرداد) که خود یکی از امشاسپندان و کمال جاودانگی است در اوستا آمدهاست. پزشکان ایرانی از صدها گیاه و رستنیِ درمانبخش آگاه بودند و آنها را مقدس میشمردند. مقدسترین این گیاهان ۳۰ نوع بود که نمادی از نام روزهای سیگانهٔ یک ماه بود. بهطور مثال نام روز آذر که نماد گیاهی آن در اوستا «اثرگون» نام دارد و آن نوعی گل همیشه بهار است که دم کردهٔ آن محرک سلسله اعصاب است و برای رفع خستگی استفاده میشد. نام «دارو» نیز از ریشه واژه ایرانی «دار» به معنی درخت است و در زبان پهلوی به «داروگ» تغییر شکل یافته و واژه انگلیسی و فرانسه «drug» از همین ریشه فارسی ساخته شدهاند.
در طب یونانی نیز دمنوش کاربرد داشتهاست. بقراط (۴۶۰–۳۷۷ قبل از تاریخ) ارتباط میان شکل گیاهان و بیماریهای قابل درمان توسط آنها به نام تئوری امضاها را مطرح کرد. بر اساس این نظریه میگوید این خود طبیعت است که به ما قدرت درمانی گیاهان را نشان میدهد. به همین علت بود که ساقهٔ زرد رنگ ریوند علیه بیماری زردی و میوه و گل قرمز انار علیه خونریزی بکار میرفت. جالینوس (۱۲۹–۲۰۰ میلادی) پزشک یونانی تجربیات خود را در یازده جلد کتاب ثبت کرد. او داروهای گیاهی را به چند گروه تقسیم کرد و بنیانگذار شاخهٔ خاصی از طب به نام «جالینوسی» (علم مواد دارویی و تهیهٔ آنها) بود. در قرن اول میلادی، کتاب د ماتریا مدیکا را دیوسکوریدوس، پزشک ارتش نرون تدوین کرد، که از نخستین کارهای معتبر در مورد علم گیاهدرمانی است. دیوسکوریدوس که اساس کار خود را بر پایهٔ کار بقراط بنا نهاده بود، شکل، مشخصات و خواص بیش از ۵۰۰ گیاه را در کتاب خویش ارائه کرد که تا ۱۵۰ سال بعد بهعنوان یک کتاب مرجع مورد استفاده قرار میگرفت. در همان زمان یک طبیعیدان رومی به نام پلینی کتاب تاریخ طبیعی نسبتاً حجیمی را تدوین نمود که در آن به شرح گیاهان و خواص درمانی آنها پرداخت. ۷ قرن بعد، که در اروپا به قرون وسطی موسوم است، صومعهها زندهنگاهداشتن گیاهدرمانی را به دست گرفتند. راهبان متون مربوط را نسخهبرداری کردند و از آنها برای شفای بیماران استفاده نمودند و مزرعههایی را به پرورش این گیاهان اختصاص دادند.